بدون سوال سراغ «تذکره الاولیا» نمیتوان رفت
تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۲۶۹۷۸۸
منیرالدین بیروتی میگوید: اگر بدون سوال به سراغ کتابی برویم، کار ما تنها جنبه تفریحی پیدا میکند و برای ما هیچ دستاوردی نخواهد داشت. آثار عطار به ویژه «تذکره الاولیاء» از جمله کتابهایی است که اگر بدون سوال به سراغ آن برویم، معلوم نیست چه اتفاقی برایمان خواهد افتاد.
به گزارش ایسنا بر اساس خبر رسیده، چهارمین نشست نشر «سیب سرخ» به حلاج بخش هفتاد و دوم «تذکره الاولیاء» عطار اختصاص داشت که با حضور حجت بداغی و منیرالدین بیروتی در دفتر این نشر برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حجت بداغی در ابتدای این نشست گفت: بازخوانی متون کهن ارتباطی به تصحیح متون ندارد. پس از دوره مشروطه تصحیح متون در ایران مرسوم شد و آثار عطار نیز از جمله متون کهنی است که تاکنون توسط مصححان متعددی تصحیح شده و همواره از جنبههای مختلف درباره وجوه برتری هر یک از این نسخهها بحث شده است.
او افزود: متاسفانه کمتر پیش آمده که به متون کهن با رویکردهای مدرن پرداخته شود. تا زمانی که ما به این متون صرفا به عنوان گنجینه نگاه کنیم هرگز نمیتوانیم به آنها نزدیک شویم و از آن ها بهره بگیریم.
بداغی خاطرنشان کرد: عرفا درباره خودشان نمینویسند و یکی از ویژگیهای مهم و بارز «تذکره الاولیاء» این است براساس ساختار «منطق الطیر» نوشته شده است، در «تذکره الاولیاء» عطار به جستوجوی خودش است.
سپس منیرالدین بیروتی گفت:کتاب «تذکره الاولیاء» به ویژه بخش حلاج آن یکی از متون مورد علاقه من است که تاکنون درباره آن حرفی نزدهام. اگر بدون سوال به سراغ کتابی برویم این کار ما تنها جنبه تفریحی پیدا میکند و برای ما هیچ دستاوردی نخواهد داشت. آثار عطار به ویژه «تذکره الاولیاء» از جمله کتابهایی است که اگر بدون سوال به سراغ آن برویم، معلوم نیست چه اتفاقی برایمان خواهد افتاد. متن «تذکره الاولیاء» با متن تاریخ بلعمی بسیار فرق دارد. در طول تاریخ در زبان فارسی کتابهای متعددی داشتهایم که در گذر زمان از بین رفتهاند. بیشک کتابهایی چون «شاهنامه» فردوسی و «تذکره الاولیاء» ویژگیهایی داشتهاند که همچنان برای ما ماندهاند.
به گفته بیروتی، زمانی که قرار است به سراغ کتابی برویم باید نویسندهاش را بشناسیم و اگر با این ذهنیت که فقط کتابِ نویسنده اهمیت دارد و باید خودش را باید به فراموشی بسپاریم، سراغ کتاب برویم، اشتباه کردهایم. با شناخت عطار است که میتوانیم روایت او را دریابیم.
او افزود: اگر به تاریخ ادبیات فارسی رجوع کنیم، متوجه میشویم که هیچ عارفی نمیآید بگوید من عارف هستم و در پی این باشد که زندگینامه برای خودش بنویسد. این دیگران هستند که درباره عرفا مینویسند. عطار در «تذکره الاولیاء» زندگینامه ۷۲ عارف را نوشته و در این کتاب حتی سطری درباره خودش ننوشته است. او در این اثر راوی را نادیده میگیرد، راوی حرفهایی که نقل می کند، مشخص نیست. عطار نخستین کسی است که روایت شفاهی را کتابت کرده است.
بیروتی بیان کرد: عطار یکی از بزرگترین عرفای ما است و پدر مولانا در جریان حمله مغول شهر به شهر سفر کرد تا به همراه پسرش به دیدار عطار برود و در همین دیدار است که عطار به پدر مولانا نوید میدهد که روزی فرزند او عارف بزرگی خواهد شد.
بیروتی با بیان اینکه عرفا و صوفیان هر یک زبان خاص خودشان را دارند، گفت: یکی از بزرگترین اشتباهات ما این است که تفاوتی میان خوب خواندن و درست خواندن قائل نیستیم. خوب خواندن به معنای زیاد خواندن نیست. زمانی که ما میخواهیم با متنی چون «تذکره الاولیاء» روبهرو شویم باید خودمان را جای عطار بگذاریم و ببینیم اگر ما ۸۰۰ سال پس از عطار قراربود این کتاب را بنویسیم، چگونه این کتاب را مینوشتیم. با این رویکرد بهتر میتوانیم این نویسنده را بشناسیم.
او افزود: متونی چون «تذکره الاولیاء» و سفرنامه ناصر خسرو یک کتاب معمولی نیستند و از ارزشمندترین متون زبان فارسی هستند و به راحتی نمیتوان از کنار آن گذشت. فهم ما از متنی چون «تذکره الاولیاء» نهایت ندارد. عطار یکی از غولهای ادبیات و عرفان ماست. او پیر و مرشد نداشت و پس از۳۰ سال چلهنشینی و طلب پیر از خدا در خواب حلاج را دید و حلاج به او گفت که پیر و مرشد اوست. این در حالی است که حلاج ۲۰۰ سال پیش از عطار به دار آویخته شده بود و در کتاب «تذکره الاولیاء» آخرین کسی که دربارهاش می نویسد حلاج است.
این نویسنده با بیان اینکه عطار در «تذکره الاولیاء» به نوعی زندگینامه خودش را مینویسد، اظهار کرد: عطار در هر روایتی که از عرفا مینویسد به نوعی بخشی از زندگی خودش را به تصویر میکشد. عطار در بدترین دوره تاریخی ایران زندگی کرده است. با استقرار مغولها در ایران، حاشیهنویسی مرسوم شد و با هرکسی که قرار بود حرف تازهای بزند همچون حلاج برخورد میشد، او را یا میکشتند یا میسوزاندند.
به گفته بیروتی، عطار در نگارش«تذکره الاولیاء» از شگردهای مختلف نویسندگی بهره گرفته است که یکی از آنها پنهانکاری است و از این شگردها میتوان برای داستاننویسی بهره گرفت.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: تذکره الاولیاء
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۶۹۷۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای ناپدید شدن مجسمه ۵میلیاردی یک هنرمند
هنرمند مجسمهساز هرگز تصور نمیکرد، وقتی مجسمه ۵ میلیاردیاش را به مرد قالبساز میدهد، با سناریوی عجیب سرقت مجسمه مواجه شود.
به گزارش مشرق، چندی قبل مرد مجسمهسازی به یک نمایشگاه نقاشی رفت اما هنگام بازدید از نمایشگاه متوجه یک تابلوی نقاشی شد که روی آن طرحی از کلمه «هیچ» دیده میشد؛ طرحی که نظر مرد جوان را به خود جلب کرد و تصمیم گرفت از این طرح ایدهبرداری کند و مجسمهای از آن بسازد.
به همین خاطر عکسی از طرح گرفت و راهی خانه شد تا آنچه که در ذهن داشت در قالب مجمسهای خاص و منحصر بهفرد
بسازد؛ مجسمهای دستساز که میلیاردها تومان ارزش داشته و اگر از روی آن نسخههای دیگری میخواست، میتوانست کسب درآمد کند.
پس از ساخت مجسمه از جنس برنز کارشناسان ۵ میلیارد تومان روی آن قیمت گذاشتند.
مرد هنرمند با این تصور شیرین به سراغ یک قالبساز رفت و از او خواست از روی مجسمهاش، قالب بسازد؛ قالبی که میتوانست با استفاده از آن، تعداد زیادی مجسمه بسازد و برای فروش به بازار ارائه کند؛ مجسمههایی که هر کدام را میتوانست ۴۰ میلیون تومان به فروش برساند.
او برای ساخت قالب، نمونه مجسمهاش را در اختیار او قرار داد. مدتی بعد مرد مجسمهساز به سراغ مرد قالبساز رفت و سراغ مجسمهاش را گرفت اما او بهانهای آورد و مجسمه دستساز را به صاحبش نداد.
دو ماه از این ماجرا گذشته بود و مرد قالبساز هر بار از پس دادن مجسمه میلیاردی طفره میرفت تا اینکه یک روز که به مغازه قالبسازی رفت، متوجه شد مغازه خالی و تعطیل است. مغازهداران دیگر مدعی بودند که او چند روز قبل مغازهاش را خالی کرده و رفته و کسی از او خبری ندارد. مرد هنرمند که مجسمه ۵ میلیاردیاش را از دست رفته میدید، به ناچار به پلیس مراجعه و از مرد مغازهدار شکایت کرد.
بهدنبال شکایت مرد مجسمهساز، پروندهای در دادسرای ویژه سرقت تهران تشکیل شد. کارآگاهان اداره آگاهی پایتخت به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت وارد عمل شده و تحقیقات برای یافتن ردی از مرد قالبساز در دستور کار آنها قرار گرفت.
کارآگاهان پلیس موفق به شناسایی محل زندگی او شده و مرد جوان را بازداشت کردند. وی در تحقیقات ادعای عجیبی مطرح کرد: کار من طراحی و دکوراسیون داخلی است. اصلاً قالبسازی بلد نیستم. شاکی را یکی از دوستانم معرفی کرد و گفت که اگر کارش را انجام دهم، پول خوبی گیرم میآید. به دروغ گفتم قالبسازم اما وقتی مجسمه را گرفتم، به سراغ یک قالبسازی رفتم و از او خواستم برایم قالب بسازد. حتی پول زیادی به او برای ساخت قالب دادم، اما چند روز بعد وقتی به سراغ قالبساز رفتم، متوجه شدم که او مجسمه را برداشته و فرار کرده است.
ظاهراً بعد از رفتنم، تحقیق کرده و متوجه شده بود که مجسمه گرانقیمت است. وقتی فهمیدم که مرد قالبساز، مجسمه را سرقت کرده است، مدام برای شاکی بهانه آوردم و درنهایت هم تصمیم به فرار گرفتم، چون کاری نمیتوانستم برای او انجام دهم.
در حالی که متهم چنین اظهاراتی داشت، در ادامه تحقیقات کارآگاهان دریافتند که چند روز قبل ۳۸۰ میلیون تومان پول به حساب او واریز شده است. باتوجه به مبلغی که به حساب متهم وایز شده بود، این فرضیه برای تیم تحقیق مطرح شد که وی مجسمه را فروخته و سناریوی قالبساز حرفهای و سرقت مجسمه را نیز برای انحراف مسیر تحقیقات مطرح کرده است.
تحقیقات به دستور قاضی تقیزاده ادامه دارد و متهم در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی پایتخت قرار داده شد.
منبع: روزنامه ایران